زمین شناسی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 20 / 9 / 1391
بازدید : 1011
نویسنده : Hossein

پاسخ سوال های متن کتاب علوم زمین پیش دانشگاهی

فصل اول حركات زمين:         

بحث كنيد ص3:  فعاليت اراتوستن برمبناي روش علمي بوده است يعني ا بتدا صورت مسئله را براي خود مشخص كرد.(اندازه گيري محيط زمين).  در مرحله بعد فرضيه اي براي حل مسئله در ذهن داشت. ( اندازه گيري زاويه تابش خورشيد در دو محل و مقايسه ي آنها )، در مرحله بعد فرضه ي خود را آ زمود. ( محاسبه و اندازه گيري )و سپس نتيجه گيري كرد. علاوه بر اين او از دو نكته ي مهم آگاه بود : 1- اشعه ي خورشيد به طور موازي مي تابد . 2- زمين كروي است. ( اگر زمين مسطح باشد ، زاويه ي تابش خورشيد در نقاط مختلف، متفاوت نخواهد بود).

    جمع آ وري اطلاعات ص3: اسم او كريستو فوروس كولومبوس بود او كاشف امريكا ؛ متولد جنوا (ايتاليا )و ملاح بود . او پس از ا نجام سفرهاي مختلف توا نست قسمتهاي زيادي از ا مريكاي جنوبي را كشف كند .كاشف حقيقي قاره امريكا را بايد كريستف كلمب دانست.

    ا ندازه گيري كنيد ص4: با توجه به ا ينكه مقدار عرض جغرا فيايي شهر قزوين 36 درجه و17 دقيقه مي باشد ودر روز 31 خرداد ماه خورشيد به مدار رأس السرطان(5/23 درجه شمالي )  قائم مي تا بد، در هنگام ظهرشما مي توانيد زاويه ي سايه ي جسم قائم را اندازه گرفته وبه مانند شكل(2-1) كتاب شكل مثلثي رسم نماييد . بايد توجه داشت كه قاعده ي مثلث رسم شده از مدار رأس السرطان تا شهر قزوين باشد واختلاف فاصله اين دو نقطه را كه بر حسب درجه مي باشد را در عدد 111 ضرب كرد.( به ا زاي 1 درجه اختلاف بين دو نقطه آن دو نقطه به اندازه 111 كيلو متر از هم بر روي زمين فاصله دارند.)

   فعاليت ص4: اين شكل نيز حركت وضعي زمين را نشان مي دهد. از آنجاكه محورشمال- جنوب زمين با اختلافي بسيار ا ندك رو به ستاره قطبي قرار دارد و زمين حول همين محور مي چرخد ، در ظاهر ستاره قطبي را مركز نقطه اي مي يا بيم كه ستارگان ديگر در حول آن حركت مي كنند.البته اين حركت ظاهري است و در واقع ،زمين است كه مي چرخد نه ستاره ها.

   تفسير كنيد ص4 :1- اگر زمين به دور خودش نگردد آونگ نمي توا ند مسير دايره اي را طي كند و فوكو به اين مطلب پي برده بود پاندول فوكو را مي توان به يك لرزه نگار تشبيه كرد كه در حركت و چرخش زمين شركت ندارد.

2- آونگ فوكو در مناطق قطبي حركت زمين را بهتر نشان مي دهد چون در اين منطقه كه نصف النهارها همد يگر را قطع مي كنند هر 24 ساعت يك بار مسير دايره اي شكل را طي مي كند . چون سرعت انحراف جسم متحرك در اثر نيروي كوريوليس به مقدار عرض جغرافيايي بستگي دارد (هر قدر ميزان عرض جغرافيايي بيشتر شود مقدار اثرنیروی كوريوليس نيز بيشتر خواهد شد. و ميزان انحراف نيز بتشتر خواهد شد.)

3- بله ؛ با توجه به شكل صفحه ي 5 مشاهده مي شود كه آونگ در جهت عقربه هاي ساعت تغيير مكان داده است . به اين ترتيب ، زمين زير آن بر خلاف جهت حركت عقربه هاي ساعت جا به جا شده است.

  جمع آوري اطلاعات ص 7: شكل موقعيت زمين را نسبت به خورشيد در ابتداي فصل ها ي سال نشان مي دهد. در سمت چپ كه اول تير ماه وا نقلاب تابستاني است، در نيمكره شمالي قطب شمال به اندازه 5/23 درجه به سمت خورشيد منحرف مي شود.در اين زمان نيمكره شمالي طولاني ترين روز را داشته و كوتاه ترين روز در نيمكره جنوبي است.در عوض در قسمت راست شكل كه قطب شمال به اندازه 5/23 درجه از خورشيد فاصله گرفته و انقلاب زمستاني رخ مي دهد . در اين زمان كوتاه ترين روز در نيمكره شمالي وجود دارد.ودر  قسمت پايين شكل كه اول مهر است طول روز شب برا بر بوده و اعتدال پاييزي رخ مي دهد. ودر اعتدال بهاري ( در قسمت وسط و بالاي شكل) در اين زمان نيز طول روز شب با هم برا بر است. در اين زمان قطب شمال روز شش ماهه خود را آغاز مي كند. و قطب جنوب شب شش ماهه خود را آغاز مي كند.

1- شكل هاي 2و4       2- انقلاب زمستاني: زماني است كه قطب شمال به اندازه 5/23 درجه از خورشيد فاصله گرفته است- انقلاب تابستاني: زماني است كه قطب شمال به اندازه 5/23 درجه نزديك شده است 

- اعتدال بهاري و اعتدال پاييزي : در اين دو زمان ميزان انحراف قطبين به حداقل مقدار خود رسيده و طول روز وشب با هم برابر است.

  فكر كنيد ص8: 1-زمستان و تابستان پديده هايي هستند كه به زاويه تابش خورشيد بستگي دارند .در فصل تا بستان در نيمكره شمالي به خط قائم نزديكتر است البته در هيچ نقطه اي در بالاتر از مدار  رأس السرطان، اين اشعه بطور عمودي نمي تابد.در همين زمان ، عكس اين حالت ، در نيمكره جنوبي وجود دارد واشعه خورشيد بطور كامل مايل است.

2- الف تابش قائم اشعه خورشيد.  ب- طولاني تر بودن روزها در نيمكره شمالي

3- چون طول شبانه روز 24 ساعت است ، وقتي روز طولاني باشد؛ طول شب كوتاه تر خواهد بود.با توجه به اينكه در تابستان زمين به طرف خورشيد متمايل مي شود ، پس دايره عظيميه زمين رو به خورشيد قرار گرفته به همين دليل زمين زمان بيشتري لازم دارد تا آن مسير را طي نمايد ، پس روزها طولاني وبر عكس شبها كوتاه تر خواهد شد.( زمين در هر ساعت 15 درجه طول جغرا فيايي به دور خود را طي مي كند.)

4- الف -  چون كشور ما در شمال خط استوا واقع شده است ، ما خورشيد را در جنوب آسمان مي بينيم پس سايه اجسام به سمت شمال خواهد بود.ب- آنچه كه باعث مي شود طول سايه ها در زمستان و تابستان تغيير نمايد نحوه تابش خورشيد و زاويه تابش خورشيد است.ج- علت تفاوت زاويه تابش خورشيد، تفاوت تمايل زمين به سوي خورشيد است ؛ كه گاهي از مواقع زمين بسوي خورشيد متمايل مي شود و گاهي از مواقع از خورشيد دور خواهد شدكه در تابستان به خورشيد نزديك  ودر زمستان از خورشيد دورتر ميشود.

   جمع آوري اطلاعات ص10 : اين محل را خط بين المللي زمان مي نامند كه در واقع ، نيمه دوم نصف النهار گرينويچ است ( تصور نماييد كه اگر زمين را مسطح در نظر بگيريم محل باز شدن ، از حالت كروي درست از محل نقاطي كه خط تاريخ در نظر مي گيرند خواهد بود و نصف النهار مبدأ از مركز آن مي گذرد.) به اين نكته توجه نماييد كه خط تاريخ را به گونه اي در نظر مي گيرند كه از هيچ جزيره اي عبور نكند پس خط تاريخ زمان به مانند نصف النهار گرينويچ مستقيم نخواهد بود بلكه حالت شكسته و گاهي مايل است.

فصل 2ساختمان دروني زمين:

فكر كنيد ص 16: افيوليت ها به علت داشتن تركيب بازالتي و اولترا بازيك (بازيك شديد) و داشتن آهن و منيزيم فراوان ، به سرعت هوازده مي شوند.

شكل 7-2 ص22: اموج زلزله در داخل زمين هميشه مسير مستقيم را طي نمي كنند .امواج عرضي(S) فقط از جامدات عبور مي كنند ، اگر به جسم مايع برخورد كنند شكسته شده؛ا نعكاس يافته واز آن نمي تواند عبور كند بنابراين در داخل زمين يك منطقه سايه براي امواج عرضي(S)ايجاد مي شود.اين منطقه نسبت به مركز زلزله به اندازه 103 درجه فاصله دارد. امواج طولي (P) اگر چه از تمام اجسام عبور مي كند ، اگر به محيطي برسند كه حالت ماده متفاوت باشد ،ويا تركيب آن تغيير كند، ويا اينكه تراكم آ ن تغيير نمايد دچار ا نكسار ويا ا نعكاس مي شود . اين ا مواج هر گاه از جبه زمين عبور كنند و به هسته زمين برسند ، چون هسته خارجي حالت مايع داردو هسته داخلي حالت جامد دارد، در نتيجه ی شكست ا مواج طولي منطقه سايه اي حاصل مي آ يد كه در محدوده 103 تا 142 درجه را در بر مي گيرد .(در فاصله بين 103 تا 142 درجه نسبت به مركز زلزله هيچ موجي بطور مستقيم دريافت نمي شود به اين مناطق، منطه سايه امواج S وpگويند .)

  فكر كنيد ص 23 : چون مقادير نسبي برخي از فلزات به مانند طلا وسرب در مقياس جهاني ( خورشيد ، منظومه شمسي و .... ) بسيارنادر است و بعيد است كه هسته زمين از اين عناصر ساخته شده باشد . چون طبق نظريه تشكيل منظومه شمسي تركيباتي كه ستارگان و سيارات منظومه شمسي مشابه يكديگرند.

   فكر كنيد ص 27: مواد داراي چگالي زياد ناهنجاري هاي مثبت را نشان مي دهند عناصري از قبيل: مانيتيت ، طلا ، گالن ، اسفالريت (سولفيد روي ) دارای ناهنجاری مثبت هستند و با توجه به ناهنجاري مثبت آنها مي توان به وجود توده هاي آذرين بازيك و فوق بازيك كه حاوي عنصر كرم مي باشد پي برد. و برعكس تركيباتي هستند كه ناهنجاري گرانشي منفي دارند؛  از اين گروه مي توان به هاليت ، نفت وآب زيرزميني اشاره كرد.(قبل از انجام عمل حفاری برای د ستیابی به مخازن نفت؛ علاوه بر استفاده از روش لرزه نگاری ، توجه به ناهنجاری گرانشی مفید خواهد بود.)

فصل سوم زمين ساخت ورقه اي :

  فكر كنيد ص33: خطوط ساحلي همواره در معرض تأ ثير عوامل فرسايشي ، به ويژه امواج هستند ودر نتيجه ، در طول زمان شكل ثابتي را حفظ نمي كند . از طرفي ، بيشتر رسوباتي كه از خشكي ها به دريا حمل مي شوند در منطقه فلات قاره تجمع پيدا مي كنند و بزرگ ناودیس را تشکیل می دهد . با اين عمل هم شكل خطوط ساحلي نا پايدارتر خواهد شد . زمين شناسان زمان وگنر نيز به اين نكات توجه داشته ا ند.

  فكر كنيد ص 36 : براي پي بردن به مقدار عرض جغرافيايي يك منطقه با توجه به انحناي خطوط مغناطيسي و تعيين مقدار زاويه انحراف از قطب مشخص نمودوبا توجه به اين مطلب مي توان به دوري يا نزديكي آن منطقه از قطب قضاوت كرد.

شكل 7-3 ص37 :با نظر به اين دو شكل مي توان به اين مطلب پي برد كه خشكي هاي موجود بر روي زمين به مرور زمان جابجا شده ا ند و چون شكل زمين كروي است ، اين دور شدن به صورت موازي نيست ، بلكه در قطب از همه جا كمتر ودر حوالي استوا از همه جا بيشتر است.اين دو تصوير بر خلاف ساير تصاوير ، تصاوير قطبي هستند؛ يعني در آنها بر خلاف نقشه هاي معمولي ، قطب در مركز وا ستوا در محيط نشان داده شده است.

شكل 8-3 ص38: طبق فرضيه ي هري هس که طرفدارنظریه برقراری جریان کنوکسیونی در آستنو سفر بود؛ مواد مذاب بالا آ مده از آستنوسفر مقداري از شكاف ميان اقيانوسي بالا آمده و خود را به سطح زمين وداخل دريا مي رسانند وبقيه آن مسير عكس يكديگر را ا نتخاب مي كنند ، در نتيجه ، صفحات ليتوسفري بالاي خود را به طرفين كشيده وباعث گسترش بستر اقيانوسها مي شوند.

 شكل 9-3 ص: بله ؛ زيرا نوعي حالت قرينه بودن در وضع مغناطيسي سنگهاي اطراف شكاف ميان مغناطيسي مشاهده مي شود . به اين ترتيب ، بديهي است كه مواد خارج شده از محل شكاف ميان اقيانوسي به سوی دو طرف رانده شده وسپس حالت جامد يافته اند . علاوه بر آن هر چه از شكاف ميان  ا قيانوسي دور تر مي شويم ، با سنگهايي مواجه مي شويم كه هم سن بيشتري داشته و هم مقدار آ نها بيشتر است.

شكل12-3 ص 42 : وجود جريان همرفتي مواد مذاب موجود در آستنوسفر عامل گسترش ا قيانوس ا طلس و جدا شدن دو قاره از يكديگر است.

شكل 14-3 ص44:در نتيجه بر خورد صفحات ليتوسفر از هر نوع كه باشند پديده زمين لرزه رخ مي دهدويك صفحه ليتوسفري به زير صفحه ليتوسفري ديگر مي رود .و همچنين در ا ثر برخورد دو صفحه ا ي که يكي داراي پوسته قاره اي وديگري پوسته ا قيانوسي ويا هردو پوسته  اقيانوسي داشته باشد پديده آ تشفشان رخ مي دهد.علاوه بر اين اگر يك پوسته ا قيانوسي به زير پوسته قاره اي برود، دراز گودال را نيز بوجود مي آورد. حال اگر هر دو پوسته از نوع ا قيانوسي باشند رشته جزاير قوسي را حاصل مي كنند. اگر دو  پوسته بر خورد كرده به يكديگر هر دو از نوع قاره اي باشند  رسوبات بر روي آنها چين خورده و رشته كوهها را ايجاد مي كنند.(  مثل  رشته كوههاي هيماليا)

شكل 15-3 ص45: در مناطقي كه مرز صفحات ليتوسفري ا ست، مراكز و كا نون زلزله مي باشد و اغلب كمربند زلزله از آن مناطق مي گذرد. اين مطلب تأييد كننده تئوري زمين ساخت ورقي ( تكتونيك صفحه اي ) وتعيين مرز ورقه ها بوده است.

فصل چهارم-زمين لرزه :

فكر كنيد ص 50 : در اثر لرزشهاي ايجاد شده توسط زمين لرزه اصلي، بناي ساختمانها سست شده و اگرچه ممكن است پس لرزه شد يد نباشداما در نتيجه لرزش ايجاد شده ساختمانها بيشتر تخريب شده و باعث بيشتر شدن تلفات خواهد شد.

تفسير كنيد ص 51 : با توجه به شكل؛ كه امريكاي جنوبي و اقيانوس آرام را نشان مي دهد ؛ در اين مناطق دو صفحه ليتوسفري به هم بر خورد كرده ويكی از صفحات، به زير صفحه ديگر رفته، در محل فرو رانش زلزله هاي زيادي رخ مي دهد . اين فرآ يند تا عمق متوسط 700 كيلومتري ادامه دارد .چون مواد جامدي كه خود را به اين منطقه رسانده ا ند در اثر گرماي زياد درون زمين ذوب مي شوند ودر اعماق بیشتر نمی توانند باعث ایجاد زلزله شوند.

شكل 3-4 ص52 : الف- لرزه نگار قائم يا عمودي حركات زمين را به سمت بالا وپايين(امواجS ) را ثبت مي كند در صورتيكه لرزه نگار افقي حركات زمين به سمت جلو و عقب (امواج P ) را ثبت مي كند.  ب- در هر دو نوع لرزه نگار امواج زلزله ثبت مي شوند و هر دو ساختمان مشابهي دارند و هردو؛ در نتيجه حركت زمين ،خود لرزه نگار در حركت زمين شركت ندارند .

  فكر كنيد ص55 : براي تعيين دقيق مركز سطحي يك زمين لرزه بايد سه ايستگاه لرزه نگاري با يكديگر همكاري نمايند ؛ بد ينگونه كه با استفاده از اختلاف زماني رسيدن امواج P  وS ازهر ايستگاه دايره اي رسم نمود . سه دايره رسم شده در يك نقطه با يكديگر تلاقي خواهند داشت كه آن نقطه محل د قیق  مركز سطحي زلزله خواهد بود.

تحقيق كنيد56 :مصالح ساختماني به ترتيب از خوب به بد عبارتند از: الف چوب(بهترين ) ، ب- آجر يا اسكلت بتوني ، ج- آجري بدون اسكلت ، د- خشت (بد ترين ).

 ساختمان زماني مقاوم است كه:1-   سقف سبك داشته باشد.2- در زمين هاي مسطح ساخته شود.3- سقف ها به ديوار ها اتصال خوبي داشته باشند. 4- در  ساختمان داراي اسكلت فلزي، آهن ها بصورت ضربدري به يكديگر وصل شوند. 5- ملات بكار رفته در ساختمان هاي سنگي مناسب بوده باشد تا بتوا ند سنگها را خوب به هم بچسباند . 6- نبايد قسمت هاي جديد به ساختمان قبلي ا ضا فه شود ونباید  ساختمان هاي خشتي را  بيش از يك طبقه ساخت

 فصل پنجم-آتشفشانهاوفرآيندهاي آتشفشاني :

   فكر كنيد ص 64: فوران گاز كه با تشكيل ا بر سوزان همراه ا ست ، مي توا ند براي ا نسان خطر بيشتري ايجاد كند.

   فكر كنيد ص 69:در اغلب موارد مي توان محل فعاليت آتشفشان را از قبل مشحص نمود . علاوه بر آن آتشفشان شناسان مي توانند با رسم منحني هايي ميزان فعاليت كوه آتشفشان را به مردم تذ كر دهند. وهمچنين گاهي از موا قع مي توان مرد م را به محل ا مني منتقل كرد.

فصل ششم-ساختهاي تكتونيكي وكوهزائي:

  فكر كنيد ص72 : خير؛زيرا گسترش ا فقي يك لايه از منا طق ساحلي تا منا طق بسيار عميق درياها ادا مه مي يابد و شرا يط رسوبگذاري هر منطقه با منطقه ديگر متفاوت خواهد بود ؛ بنابراين، ممكن است يك لايه در قسمتهاي كم عمق ،بافت تخريبي درشت ودر قسمت هاي عميق تر ، بافت تخريبي ريز و حتي در برخي از مناطق كه جزء مناطق خيلي عميق دريا هستند سنگ ها داراي با فت بلورين باشند.گاهي از نظر جنس هم يك لايه ممكن است در بخشي كنگلومرا ودر بخش هاي ديگر ، ماسه سنگ و .... باشد.

  فكر كنيد ص 73 :عوامل گوناگونی مي توانند در عكس العمل سنگهاي متفاوت در مقابل عوامل مختلف مؤثر باشند، اين عوامل عبارتند از :      1-دما و فشار : به طور كلي ، بالا رفتن فشار و د ما قابليت تغيير شكل خمير سان سنگ را افزايش ميدهد و از احتمال وقوع شكستگي را    مي كاهد. فشار زياد چسبندگي داخلي سنگ را افزايش مي دهد. ومقاومت آن را بالا مي برد.وافزايش دما ، يون هاي سازنده كاني با آزادي بيشتري جابجا مي شوند. به اين ترتيب ، ساختمان كاني از انعطاف بيشتري بر خوردار خواهد شد. وسنگ در مقابل شكستگي مقاومت پيدا خواهد كرد .   2- زمان : ا گر به يك تكه قير با چكش ضربه وارد كنيم شكسته خواهد شد ا ما اگر آن را به آرا مي بين انگشتان فشار دهيم خم مي شود .پس؛  تنش ناگهاني باعث شكنندگي سنگها مي شود ؛ حال كه تنش آهسته باعث واكنش خميري مي شود .3-محیط هاي شيميايي: محلول هاي شيميايي نيز عامل مؤثري در تغيير شكل سنگ ها هستند .اگر توده سنگ در مجاورت آب يا محلول هاي اسيدي واقع شود ؛ قابليت شكل پذ يري آن بيشتر است تا زماني كه در محيط خشك واقع شده باشد.به عبارت ديگر ؛ سنگ هاي خشك در برابر تنش بيشتر واكنش شكستگي از خود بروز مي دهند و سنگ هاي آبدار واكنش خميري خواهند داشت.

 

                                                                                                                

حالت سنگ :

خميري

شكستگي

سنگ در اعماق زمين قرار دارد

Ï

 

سنگ در روي زمين قراردارد

 

Ï

سنگ در محل بسيار گرمي قرار دارد

Ï

 

تنش بطور ناگهاني به سنگ وارد شود

 

Ï

تنش در مدت زمان طولاني وبه آرامي به سنگ وارد مي شود

Ï

 

سنگ آبدار است

Ï

 

سنگ خشك است

 

Ï

پاسخ فعاليتهاي مختلف درس علوم زمين 2

فصل 7-شواهدي درسنگها:

تفسير كنيد ص(81)

دو پرنده كه اندازه يكساني نداشته اند به طرف منطقه اي حركت كرده اند ـدر منطقه 2 با يكديگر برخورد كرده اند در اين ناحيه درگيري رخ داده وپرنده قويتر پرنده كو چكتر را از بين برده واز منطقه 3دور شده است.

تفسيركنيد ص(82)

منشأ سنگ سمت راست دريايي است به دليل وجود فسل آمونيت حال آنكه سنگ طرف چپ كنگلومرا است چون سرعت رسوبگذاري در سنگ سمت چپ بيشتر بوده است وبراي تشكيل سنگ سمت راست زمان زيادي صرف شده است به گونه اي كه فسيل آمونيت از بين رفته و قالب خارجي از آنها تشكيل شده است.

فكر كنيدص(83)

سطوح حد فاصل ميان لايه هاي رسوبي زماني حاصل مي آيند كه شرايط رسوبگذاري تغيير كرده باشد ويا منطقه رسوبگذاري مدتي از دريا خارج شده باشد. از دو حالت الف وب حلت الف مربوط به آب ساكن وحالت ب مربوط به آب جاري مي باشد چون درحالت الف قطر رسوبات در همه نقاط يكسان مي باشد در صورتيكه در وضعيت ب ابتدا گوديها پر شده است وسپس رسوبات به صورت سطوح صاف شكل گرفته اند.

شكلهاي ص(85)

در شكلهاي(3ـ7) شكل بالايي نشان دهنده جريان دو طرفه مي باشد زيرا ريپل ماركها داراي دو شيب مساوي هستند در عوض در شكل پايين آب جريان یک طرفه داشته است در نتيجه ريپل ماركها حالت نامتقارن دارند.

شكل(4ـ7) هیچكدام از اين شكلها وارو نه نيستند چون لبه تيز ريپل ماركها به سمت بالا است. علاوه بر اين وضع صدفها به گونه اي است كه بيشتر آنها حالت طبيعي دارند يعني سطح شكمي آنها رو به پايين است.

شكل(6ـ7) 1ـ وجود دريايي كه در آن لايه هاي رسوبي بر جاي گذاشته شده اند.2ـ عقب نشيني دريا وخارج شدن رسوبات ازآب. 3ـ وقوع فرآيند  فرسايش(وجود سطوح فرسايشي وتوجه به آن بهترين راه تشخيص ناپيوستگي موازي يا همشيب است) 4ـ پيشروي دريا وتشكيل رسوبات سري جديد. 5ـ خروج رسوبات از آب وقرار گرفتن آنها در خشكي.

شكل(7ـ7) به ترتيب از بالا به پايين: 1) توده اي گرانيتي به زير مواد رسوبي رانده شده است(مانند باتوليت) 2ـ عوامل فرسايشي لايه هاي فوقاني را از بين برده اند وقسمتي از توده گرانيتي را آشكار كرده اند. 3ـ دريا در اين محل پيشروي كرده است وروي توده گرانيتي را پوشانده ولايه هاي رسوبي  را بر روي آن پديد آورده است.

تفسير كنيد ص (87) :در اين شكل ناپيوستگي دگر شيب رخ داده است شكل سمت چپ بالا شماره 1 (رسوبات به صورت افقي برجاي نهاده شده اند) سمت چپ پايين شماره 2 ( رسوبات از آب خارج شده اند واز حالت افقي خارج شده اند) شكل سمت راست بالا3 ( لايه ها دچار فرسايش شده اند) شكل پايين سمت راست شماره 4 ( دريا دوباره پيشروي كرده و رسوبات جديد بر روي رسوبات قبلي بصورت افقي بر جاي گذاشته سده اند)

فكر كنيد ص (88):دليل ايجاد رسوبات ضخيم لايه هاي ماسه سنگي مربوط به پديده بزرگ ناوديس (ژئو سنكلينال) است كه در نتيجه ضخيم شدن رسوبات وسنگين شدن آنها پوسته زمين در آستنوسفر فرو مي رود ودر نتيجه رسوبات زيادتري مي تواند بر جاي گذاشته شود. 2ـ به دليل پيشروي دريا اين رسوبات مي توانند بر روي رسوبات قبلي بر جاي گذاشته شوند.

هر ناپيوستگي نشان دهنده وقوع تحولات بزرگ مي تواند باشد بطور مثال دگرشيبي مي تواند نشان دهنده وقايع مختلفي به مانند رسوبگذاري ‘ چين خورگي ‘ فرسايش و غيره باشد كه از آنها براي تقسيم بندي عمر زمين ومبناي شروع و يا خاتمه دوره يا دوران معيني استفاده كرد.

تفسير كنيد ص(89) :1 ـشكل بالا سمت چپ: الف ـ عمل رسوبگذاري شيل ، ماسه سنگ وآهك. ب ـ پسروي دريا و ايجاد ناپيوستگي موازي. ج ـ پيشروي مجدد دريا ورسوبگذاري ماسه وآهك . دـ بروز گسل. وـنفوذ توده آذرين در بين لايه هاي  قديم وجديد. 2ـشكل بالا سمت راست : الف ـ رسوبگذاري لايه هاي ماسه ، شيل، آهك وماسه. ب ـ عقب نشيني دريا وايجاد يك تك شيب ملايم در رسوبات . ج ـ انجام عمل فرسايش در ماسه ها . د ـ پيشروي دريا وايجاد رسوبات سري دوم. وـ نفوذ تو ده ي آذرين در ميان لايه ها. ي ـ بروز گسل . ن ـايجاد يك ناپيوستگي ديگر در بين لايه هاي شيل و ماسه ي سطحي .

3 ـ در شكل پايين سمت چپ توده ي آذرين حالت نفوذي دارد زيرا قسمت هايي از سنگ آهك را در بر گرفته است ولي درشكل سمت راست پايين برعكس حالت قبل توده ي آذرین از قبل وجود داشته است زيرا قطعات فرسايش يافته ي آن در بين طبقات آهكي باقي مانده است . گذشته از اين لايه هاي آهكي در شكل سمت چپ از بالا به پايين توده ي نفوذي دگرگون شده اند، حال آنكه در شكل سمت راست سنگهاي دگرگون شده را فقط در زير توده ي نفوذي مي توان يافت.

شكل ص90 (9ـ7): براي تطبيق دادن لايه هاي رسوبي بايد به دنبال طبقاتي گشت كه از نظر جنس، قطر و نوع فسيل ها مشابه باشند. در ظاهر، ويژگي مشتركي بين سري لايه هاي AوD  ديده نمي شود اما وقتي سري A را با سري هاي Bو C تطبيق مي دهيم لايه هاي ماسه هاي سبز وبازالت را  در زير آنها مشاهده مي كنيم.پس بين اين سه سري، ترتيب تشكيل رسوبات مشخص مي شود.از طرفي، بين سري طبقات D C B كنگلو مرا، آهك فسيل دار وحتي شيل سياه مشترك است. پس مي توان هم زماني آنها را مشخص كرد.در آخر هم به شيل سبز مي رسيم كه معلوم است در منطقه ي B وجود دارد ودر منطقه

D  نازك شده وتشكيل آن متوقف گرديده است.

فكر كنيد ص(91) :

1ـ بطور معمولي تكامل جانداران در جهت ساده به پيچيده بوده است. زيرا در سنگهاي بسيار قديمي ، تنها آثار جانداران ساده مي توان يافت وآثاري كه متعلق به جانداران پيچيده باشد، در طول زمان وبه تدريج درلايه هاي جديدتر يافت شده است. به طور مثال آثار متعلق به پستانداران وپرندگان يا گياهان گلدار هميشه در طبقات جوان تر يافت مي شود.در صورتيكه فسيل هاي مربوط به جانداران ساده رادر لايه هايي مي توان يافت. به اين ترتيب فسيل جانذاران ساده را مي توان در كنار هم ودر اغلب لايه ها مشاهده كرد . اما عكس اين گفته صحيح نيست.

2ـ فسيل هاي راهنما بايد: الف ـ فراوان باشند. ب ـ دوره ي زندگي كوتاه داشته باشند. ج ـ تشخيص آنها آسان باشد. د ـ به طور گسترده در مناطق مختلف وجود داشته باشند.

3 ـ تشخيص لايه ي2 آسانتر است، زيرا در آن دو نوع سنگواره راهنما يافت مي شود. حال آنكه فسيلA متعلق به دو لايه ي1و2 وفسيلB متعلق به دو لايه ي 2و3 است. پس با كمك هر كدام به تنهايي نمي توان چيزي رامشخص كرد.

مشاهده و استنباط كنيد ص (92) :

1ـ تشخيص حدود درياها يا خشكي هاي قديمي به كمك سنگواره ميسر است.وجود فسيل جاندار آبزي در خشكي نشان دهنده اين است كه اين منطقه زماني در زير آب بوده است.وجود فسيل در ماسه سنگ ها نشان دهنده اين مطلب است كه منطقه رسوبگذاري بسيار كم عمق بوده است.

2ـ جانداري كه امروزه ساكن آبهاي گرم واستوايي يا جنگل هاي گرم و مرطوب است در گذشته هم چنين بوده است.پس سرخس يا خزه را نمي توان در مناطق قطبي پيدا كرد.

صدف هاي قطور مربوط به مناطق داراي آب هاي گرم مي باشند؛ زيرا آهك در آب گرم آسان تر رسوب مي كند وجانداران ساكن چنين آبهايي مي توانند آهك را از آب بگيرند و در بدن خود جمع كنند به همين علت صدف نرم تنان وريف هاي مرجاني قطور مي شوند. در آب سرد بر عكس وضعيت گفته شده وخود دارد  . به همين علت در درياي مازندران، مرجان يا صدف هاي قطور نمي توان يافت.

جمع آوري اطلاعات ص (92):

گروهي از آغازيان دوران سنو زوئيك به نام نوموليت ها كه از روزن داران بوده اند؛فسيل آنها در لايه هاي نفتي وجود دارد ،نوموليت ها عدسي شكل بوده اند.وجود آنها در لايه هاي رسوبي وتشكيلات گچي بر روي آن مؤيد نفت است.

تفسير كنيد ص(94):

1-    سنگ آهك:محيط دريايي،عمق زياد آب ياآب هاي گرم كم عمقي كه آزاد شدن آهك در آنها آسان صورت مي گيرد(مانند چشمه ها وغارهاي آهكي)

2-    ماسه با ريپل مارك، نشانه ي منطقه اي ساحلي است؛ زيرا ماسه سنگ ويژه ي اين مناطق است. به خصوص كه روي آن،ريپل مارك هم وجود داشته باشد.

3-    سرخس ها كه گياهان بي گل مي باشند  ساكن مناطق مرطوب وپرباران اند.شيل هاي تيره رنگ به علت وجود كربن تيره شده اند؛به ويژه كه فسيل سرخس هم در روي آنها پيداست.پس بايد گفت كه منطقه مردابي و گرم بوده است.

فكر كنيد ص(96):

عدد يك هشتم نشانه ي گذشت سه نيمه عمر است.

چون سرعت تخريب اورانيم 238 بسيار آرام است و نيمه عمر آن را معادل5/4 ميليارد سال مي دانند و در مدت هاي كوتاه، مقدار قابل اندازه گيري از ماده ي تبد يل شده در سنگ تشكيل نخواهد شد.

فصل8-تحولات گذشته:

تفسير كنيد ص (98) :

اين سه نوع رسوب از لحاظ دانه بندي با هم تفاوت دارند.

1ـ در شكل طرف راست؛ دانه هاي درشت وريز با هم مي باشند، معلوم است كه عمل رسوبگذاري با سرعت انجام گرفته است ودانه ها نتوانسته اند از يكد يگر جدا شوند(مانند آبرفت ها)

2ـ درشكل وسط دانه بندي خوب و يكنواخت است پس عمل رسوبگذاري در محيطي آرام صورت گرفته است (دريا)

3ـ در شكل سمت چپ؛ رسوبات در اندازه هاي متفاوت درآب معلق بوده اند، اما چون آب از حركت باز مانده است رسوبات بر اساس درشتي و وزن از هم جدا شده اند(رود آنها را به دريا رسانده است)

فكر كنيد ص (100) :

1ـ سرعت رسوبگذاري ، تابع عوامل متعددي است و در طول زمان يكنواخت نمي ماند ؛ بطور مثال ، وقتي بارندگي زياد شود وجريان آب رود سرعت بگيرد، رسوبات بيشتري را با خود حمل مي كند ودر دريا نيز در مقايسه با زمان هاي كم باران، رسوبات قطور تري تشكيل خواهد .علاوه  براين ، مقدار رسوبات تابع شرايط محل هم است وآبي كه از ميان سنگ هاي محكم بگذرد،در مقايسه باآبي كه از لايه هاي سست مي گذرد،رسوبات كمتري را حمل خواهد كرد.

2ـ مقدار زيادي از اطلاعات زمين شناسي، حاصل تطابق لايه ها و به اصطلاح، مقايسه بين لايه هاي يك منطقه باسنگها ولايه هاي منطقه ديگر بوده است (مثال در صفحه 90) يعني در يك زمان معين در همه جاي يك منطقه وسيع شرايط يكساني برقرار نمي باشد.اگر در جايي درياي عميق وجود داشته است و رسوبات و فسيل هاي ويژه ي آن منطقه تشكيل شده اند، در جاي ديگر ودر همان زمان ، منطقه مردابي، ساحلي، بياباني يا حتي پوشيده از يخ بوده است.از بررسي موقعيت نسبي لايه ها مي توان به وجود چنين شرايطي پي برد.

فصل9-منظومه ي شمسي:

تفسير كنيد ص (112):

تفسير اين مدل،فقط با نظريه ي زمين مركزي بطلميوس عملي است.زهره چون يكي از سيارات داخلي منطومه شمسي است بنابراين هميشه به هنگام صبح وعصر آن را ميتوان در كنار خورشيد مشاهده كرد.او حركت سيارات را بصورت دايره در نظرمي گرفت.

مدار حركتي مريخ به دور خورشيد بزرگتراز مدار حركتي زمين به دور خورشيد مي باشد. بنابراين سرعت حركت انتقالي مريخ كمتر از سرعت انتقالي زمين بوده،بنابراين بطلميوس را به اشتباه انداخته واو فكر مي كرده كه مريخ حركتي رو به عقب داشته است. شما نيز در صورتي كه مريخ رادر شب هاي متوالي در آسمان نگاه كنيد و ستاره هاي زمينه اي را مبنا قرار دهيد. مشاهده خواهيد كرد كه در طول چند ماه ، جابجايي آن يكسان نيست.

مشاهده كنيد ص (119) :

حالات ماه               طلوع                          غروب

هلال                   6 صبح                            6عصر

شب چهارم          9 صبح                          9 شب

تربيع اول              12 ظهر                         12  شب

شب دهم             3 بعد از ظهر              3نيمه شب

بدر(شب چهاردهم) 6 عصر                      6صبح

شب هيجدهم       9شب                         9 صبح

تربيع دوم               12 شب                    12 ظهر

شب بيست و پنجم  3شب                 3 بعداز ظهر

فكر كنيد ص (120) :

1ـ كسوف يا خسوف زماني رخ مي دهد كه ماه، خورشيد وكره زمين در يك راستا قرار گيرند.پس كسوف يا ماه گرفتگي زماني رخ مي دهد كه زمين در بين ماه خورشيد قرار گيرد(بدر) اما خورشيد گرفتگي زماني رخ مي دهد كه ماه در بين زمين و خورشيد قرار گيرد(محاق يا اول ماه)

2ـ بله؛زيرا فاصله ي آنها از زمين، در مقايسه با فاصله ي450  هزار كيلومتري ماه تا زمين،مقدار قابل توجهي نيست كه در مشاهده ي چنين پديده اي مؤ ثر باشد.

3ـ زيرا مدت گردش وضعي وگردش انتقالي ماه( به دور زمين) برابر است. پس در طول يك ماه قمري،اين قمر يك بار به دور خود مي چرخد وهميشه يك  سوي آن را ما مي توانيم ببينيم.

جمع آوري اطلاعات ص(120):

1ـ علت بروز مد در نقطه مخالف محل استقرار ماه،به علت كم بودن مقدار نيروي جاذبه در مقايسه با نقطه مخالف محل استقرار ماه وحتي مركز زمين است.در نتيجه طبق قانون جاذبه عمومي نيتون، از نيروي كشش وارد بر آب هاي آن منطقه كاسته ميشود ومد رخ مي دهد

2ـمد زماني شديد تر است كه ماه، خورشيد وزمين در يك راستا قرار گيرند(روزهاي اول و چهارده ماه).اگرماه دريك سمت وخورشيد با زاويه اي90 درجه نسبت به آن واقع شود، مقدار بالا آمدن آب، كمتراز مواقع ديگر خواهد بود(روزهاي هفتم  وبيست و سوم ماه).

تفسير كنيد ص(121):

با توجه به شكل، راستاي زمين، ماه وخورشيدرا درشكل پايين در نظر بگيريد در شكل بالا براي آنكه همان راستا دوباره حاصل آيد،ماه بايد به موقعيتي برسد كه در شكل با رنگ سفيد مشخص شده است.حال آنكه ماه در حالت سياه رنگ مقابل خورشيد قرار دارد و  از نظر كلي يك ماه قمري طي شده است(5/27روز)،اما براي رسيدن به حالت سفيد،دو  روز ديگر هم بايد طي شود. پس طول ماه قمري 5/29 روز خواهد بود.

بسازيد ص (121):

همين ساعت را بطور دقيق تر مي توانيد به شكل زير بسازيد: از دو تسمه فلزي يا پلاستيكي، دو دايره بسازيد.

ميله اي پيكان مانند را روي دايره، مطابق شكل نصب كنيد؛ به طوردقيق رو به ستاره قطبي قرار گيرد. اين ساعت را در محلي قرار دهيد كه در تمام مدت روز آفتاب به آن بتابد.مطابق راهنمايي ساعت پيشنهاد شده در كتاب،از روي سايه ي پيكان در روي تسمه ي مورب، بدنه ي اين تسمه مورب را مدرج نماييد. در صورتي كه ساخت ساعت ونحوه ي نصب آن دقيق باشد، زمان رابا اختلاف 5 دقيقه با مقدار واقعي، به شما نشان خواهد داد..

فصل11-رسم نقشه:

 فكر كنيد ص(133):

1ـ در تعيين طول جغرافيايي محل زندگي بايد اختلاف زماني منطقه زندگي خود را با شهر لندن در نظر گرفته كه به ازاي يك ساعت اختلاف زماني 15 درجه طول جغرافيايي اختلاف وجود دارد. اگر منطقه در نيمكره شرقي قرار گرفته باشد از لحاظ زماني از شهر لندن جلوتر خواهد بود.

براي اندازه گرفتن عرض جغرافيايي  محل مورد نظر فاصله محل زندگي خود را نسبت به خط استوا در نظر گرفته و به ازاي هر 111 كيلو متر يك درجه بر عرض جغرافيايي اضافه مي توان كرد.

تحقيق كنيد ص (134) :

د ر اغلب كتاب هاي جغرافيا به اين مسئله اشاره مي شود و سه سيستم تصوير معروف ـ يعني لامبر، UTM وقطبي ـ معرفي ميگردند.

تفسير كنيد ص (135) :

در نقشه با مقياس يك دهم ، نقشه اي است كه بزرگي آن فقط يك دهم بزرگي منطقه اصلي است. ولي در نقشه هاي با مقياس يك دويست و پنجاه هزارم، معلوم است كه يا منطقه وسيع بوده كه نقشه را چنين كوچك رسم كرده اند وياآن كه به رسم نقشه اي بزرگتر نياز نبوده است.

در شكلهاي اين فعاليت ، از نقطه اي به وسعت منطقه  C كه مقياس نقشه آن يك پنج هزارم مي باشد نقشه اي به نسبت بزرگ تهيه شده است. حال آن كه در مقياس يك ده هزارم منطقه اي به وسعتB  را مي توان در همان اندازه جاي داد.

اندازه گيري وتفسير كنيد ص(139) :

1ـ با تعيين طول و عرض جغرافيايي آن؛مانند تعيين موقعيت نقاط از روي محور مختصات.

2ـ مقياس يك بيست هزارم به اين معناست كه هر يك واحد طول در روي نقشه،در روي زمين معادل20 هزار واحد خواهد بود.به اين ترتيب ،20 هزار سانتي متر در روي نقشه يك سانتي متري جاي گرفه است.به همين ترتيب، يك كيلومتر طول، پنج سانتي متر است،پس يك كيلومترمربع،معادل پنج ضربدر پنج، يعني 25 سانتي از سطح نقشه را در بر مي گيرد.

3ـ بايد خطي رسم كنيد كه هر واحد آن معادل 10 كيلومتر در روي زمين باشد؛ زيرا هر كيلومتر،يك صد هزارم سانتي متر در اين نقشه بوده و10كيلومتر،معادل يك ميليون سانتي متر است.

4ـ الف: جهت جريان آب از شمال به جنوب است(با توجه به ارقام موجود بر روي منحني هاي ميزان)

ب : شيب ديواره، در سمت چپ بيشتر است( منحني هاي ميزان به يكديگر نزديك شده اند.)

پ: فاصله يAB،معادل 4 سانتي متر است؛ پس   

Cm1000              cm1 

متر 400  x=                4

 

 ت: نقطه ي A را در ارتفاع تقريبي 150 متر ونقطه ي B را در ارتفاع تقريبي115 متر در نظر مي گيريم(نقطه B بايد در دامنه ي دره اي V شكل واقع باشد؛ زيرا دو طرف آن ، ارتفاع مساوي 120 متري دارند).پس اختلاف ارتفاع دو نقطه،35=115-150 متراست:

 M35               m 400

x         100            &nbs


:: برچسب‌ها: تفسير كنيد ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








لطفا برای بهتر شدن وب نظر دهید. id insta: mr-h.s

نظرتون درباره ی این وب چیه؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان downloadha و آدرس wbs.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com